ادب

فایل پی دی اف متن " ادب"

 

مراقب باش در مقابل بزرگان با ادب باشی. شاید اون آقات باشه و نشناخته باشی.

 آقایی در مشهد مقدّس است که هم اکنون حدود صد سال دارد  تعریف میکرد:

من همراه شخصی به مکّه رفتم و هرکدام مبلغ سیصد تومان داشتیم، در بین راه به مرضی مبتلا شدم که سیصد تومان خرج شد تا بالاخره به جدّه رسیدیم و در مدینه  ست کردیم، امّا خیلی ناراحت بودم که دو نفر با سیصد تومان در کشور غریب چه

کنیم. همان طور که در اتاق نشسته بودم، دیدم آقای محترمی به اتاق من آمد و فرمود: سیصد تومان برای تو کافی است.»

گفتم: برای عمّه تو کافی است.»

 دیدم برگشت و گفت:سیصد تومان برای تو کافی است و هرکس هم که از تو پول خواست به او بده، خیالت راحت.» این را گفت و رفت.

 من آن وقت متوجّه شدم این دیدار غیر عادی بوده است وگریه کردم که چرا با ایشان این طور صحبت کردم.

رفیقم آمد و پرسید: چرا گریه می کنی؟ قضیه را به او نگفتم تا به مکّه رفتیم، پشت سر هم افراد آمدند و هرکدام صد تومان صد تومان خواستند و من هم دادم، برای اجاره منزل گفتند صد تومان جلوترباید بدهید دادم، برای رفتن کربلا گفتند صد تومان بدهید، دادم، به منزل آیت اللَّه حاج سید علی سیستانی رفتم و از وضع حال ایشان پرسیدم، معلوم شد سیصد تومان بدهکار هستند، سیصد تومان هم به ایشان دادم، تا آخرین بار کسی گفت: چهل تومان بدهی داریم، گفتم: از کیسه امام زمان می دهم و به او دادم. دیگر بعد از آن که این مطلب فاش شد، پول ادامه پیدا نکرد.

کتاب روزنه ای از عالم غیب

 


مشخصات

آخرین جستجو ها