نقد کتاب سمفونی مردگان: مرگ ایران اسلامی با تمام افکار و اندیشه هایش

 

سمفونی مردگان ، اثر عباس معروفی

بهترین برداشت از کتاب:

مرگ تمدنِ یک جامعه، مرگ ایران اسلامی با تمام افکار و اندیشه­ هایش بهترین برداشت از کتاب سمفونی مردگان است.

جمله­ ی کلیدی رمان این است:

به نفع شماست که زیر نظر ما باشید.

نبض شما در دست ماست

بالاخره باد این پنکه های لردیک روز همه ما را خواهد برد؛

و این­ها جملات تأکیدی است که به ظاهر در هذیان ­های فصل آخر کتاب سمفونی مردگان گفته می ­شود؛

اما در حقیقت فصل آخر ترسیم پیچیده ­ای از جهان در هم تنیده امروزی است که

حق و باطل، کفر و واقعیت، چنان با هم قاطی شده­ اند که نه می ­توانی حق را تشخیص بدهی و نه می ­توانی از باطل گریزان باشی.

چون به نفع توست زیر نظر باطل باشی و …

عباس معروفی در رمان سمفونی مردگان دقیقا می­ دانسته که می­ خواهد چه بگوید و تیرش را با مهارت به سمتِ نشانه فرستاده است.

خلاصه کتاب:

او یک خانواده به ظاهر مذهبی مسلمان ترک را تصویرسازی می­ کند.

پدر خانواده اندیشه­ های متحجرانه اسلامی دارد و قطعا این تحجر و تعصب راهی جز به گور ندارد.

البته او تمام اسلام را اینگونه می­ بیند و لرد تاجر انگلیسی که کارخانه پنکه­ سازی دارد؛

سمفونی مردگان مرگ اسلام را در پوشش این خانواده می­ نوازد:

خانواده­ ای که از کودک و بزرگش نابود می­ شوند و

در حقیقت نسل مرده می شوند و تنها نوه ­ای از آن­ها می­ ماند که ارمنی است.

خانه و شهری که در زیر برف مدفون می­ شود؛

و انگلیس است که در هر شرایط و در هر اوضاعی چرخش می­ چرخد ؛

و کارگران ایرانی مسلمان تنها در زیر پرچم اوست که امنیت دارند و چرخ زندگی­شان می­ چرخد.

او در قحطی نان را به مسلمان­ ها می­ رساند.

و اوست که وقتی می­ میرد کارگران مسلمانش یادداشت می ­گذراند که آقای لرد مرد، به او احترام بگذارید.

چرخ کارخانه­ ی انگلیسی می ­چرخد و به قول نویسنده بالاخره باد پنکه­ های لرد یک روز همه ­ی ما را خواهد برد.

عباس معروفی نویسنده­ ای که با قلمی توانمند، با ذهنی هدف مند

و با ایده­ ای بیمارگونه دست به نوشتن این رمان زده است.

او زمان حمله روس­ ها به آذربایجان و اوضاع ی آن را به تصویر می­ کشد

و پر رنگ­ تر از آن خانواده ­ای با سه پسر و یک دختر را به صحنه­ ی داستان می­ آورد.

پدر مسلمانی خشک مغز و متعصب،

مغازه ­ی تخمه ­فروشی دارد و مادرزنی تو سری خور و سر در آخور زندگی.

آیدین پسری که دل به افکار و عقاید توده ای ­ها می ­دهد و می­ خواهد که مقابل پدر بایستد

و پدر او را آن­قدر خُرد می ­کند که فراری می­ شود و عاطل و باطل و دیوانه.

زندگی این خانوده بدبختی محض است،

پسر اول در خود تنیده و فلج،

دومی گریزان،

سومی عقده­ ای و دخترشان که دنبال راه فرار است و سر آخر خودش را آتش می ­زند.

پدر به بدبختی می­ میرد، مادر هم پسر سوم برادر فلجش را می ­کشد، آیدین را آن­قدر آزار می ­دهد که گمش می­ کند و خودش هم به جفت می ­رود.

معروفی نماز و چادر و عبا و تربت و قبله و … را در ردای این خانواده و پدر آن به تصویر می­ کشد پدری که بی رحم است،

کم فهم و کم شعور است،

پدری که یک ظالم است و ….

و انصاف و تدبیر و امنیت و …

را در سایه لرد انگلیسی.

حرف آخر:

به هر حال گاهی قلمی، قد علم می­ کند و فرهنگ و آدابی را به سر بلندی می­ رساند

و گاهی قلمی می ­نویسد که ویران کند و …

آقای عباس معروفی خود می ­داند که چه نوشته است

و کاش خوانندگان هم می ­دانستند.


مشخصات

آخرین جستجو ها